اطلاق در دهخدا
http://feko.ir/product/336/ Webمعنی واژه پفیوز در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی ... معنی کنایی و لغوی اون رو نمیدونن، در کل به آدم سست و پخمه و تن پرور اطلاق می شده اما الان بار معنایی بدتری به خود گرفته و وجهه فحش ناموسی به خود ...
اطلاق در دهخدا
Did you know?
Webاز جمل. علوم لسانیه است که در عرض علم نحو و اشتقاق توسعه و تکامل یافت و مراد از آن تحقیق در مفردات الفاظ از حیث معانی و اصول ووجوه اشتقاق آنهاست لغت شناسی . یا کتاب لغت . لغت نامه . یا لغت ( و ) معنی ... Webبیدُخت شهری در بخش مرکزی شهرستان گناباد استان خراسان رضوی ایران است. این شهر در فاصله۲۹۲ کیلومتری جنوب شهر مشهد و ۵ کیلومتری شهر گناباد قرار گرفته است. بیدخت در شرق گناباد و در یک ناحیه دشتی واقع شده و آب و هوای معتدل خشک ...
Webدانشنامه آزاد فارسی. (جمع مبدأ، به معنی بنیاد و آغاز) در اصطلاح منطق، مبدأها، مقدمات و بنیادهای هر علم. مبادی دو قسم است: ۱. مبادی عام، یعنی بنیادها، پایه ها و مقدماتی که در همه یا در برخی از ... Webاطلاق: جستجو معنی "اطلاق" در فرهنگ حل جدول، مترادف و متضاد فارسی، فرهنگ معین، فرهنگ دهخدا، فرهنگ عمید، سره، هوشیار، دیکشنری زبان های خارجی
Webاَبْدال، جمع بَدَل یا بِدْل به معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف می باشد. این اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا اطلاق می شود که در میان اولیا دارای مرتبتی مخصوص بوده اند. تعداد ابدال ثابت و ... Webلغتنامه دهخدا. معنی اطلاق عام . [ اِ ق ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر در ذیل عنوان «خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه » آرد: هر محمول که بر موضوعی حمل توان کرد بضرورت یا امکان یا اطلاق اقل ما فی الباب آن بود که آن ...
Webمطلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) آن که آن را قید نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). غیرمقید. بی شرط و قید. مقابل مقید و مشروط. آزاد و رها. لابشرط. (از یادداشتهای به خط مرحوم دهخدا).آن که آن را قید نباشد.
Webدر عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. ... براون و امثال و حکم دهخدا ج 3 صص 1536 - 1706 و تاریخ مغول عباس اقبال ... stream kpcwWebاطلاق. لغتنامه دهخدا. اطلاق . [ اِ ] (ع مص ) اطلاق عدو؛ زهر خورانیدن دشمن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). نوشاندن زهر دشمن را. rowe partners accountingWebدر اشعار فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی، عطار، نظامی، خاقانی، ناصرخسرو و دیگران شاعران ایرانی نیز واژهٔ «بارگاه» به کار رفتهاست.. لغتنامهٔ دهخدا در سرواژهٔ «دربار» چنین آوردهاست: . پیشگاه و عرصه و بارگاه پادشاهان و امرا. rowe on 57th apartmentsWebلغتنامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. زنار. معنی زنار. [ زُن ْ نا ] (معرب ، اِ) هر رشته را گویند عموماً. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). ریسمانی است به ستبری انگشت از ابریشم که آن را بر کمر بندند و این غیر از ... rowe or fightWebمعنی اطلاق در فرهنگ آزاد: اِطْلاق، رها کردن، گشودن، روان کردن، رهائی، مطلق، محض، بمعنی خاص کلمه ... اطلاق (لغت نامه دهخدا): اطلاق.[اَ] (ع اِ) ج ِ طَلْق. (اقرب الموارد). ج ِ طَلْق.آهوان. (از منتهی الارب). rowe orthodonticsWebمقابل عین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اطلاق میشود بر آنچه با حواس ظاهر درک نمی شود و مقابل آن عین است . (از اقرب الموارد): طفل ؛ خرده و پاره ٔ از هر چیزی ، عین باشد یا حدث و معنی . (منتهی الارب ... stream kpthWebعلی محمودی سرچقائی١٠:١٢ - ١٤٠٢/٠١/٢٢ اسکن آسیب پذیری، به فرآیند پیدا کردن نقاط آسیب پذیر در شبکه و سیستم عامل در جهت سوء استفاده هکرها اطلاق می شود. rowe oslo sectional sofa